سالهای مختلفی بود که وقتی خوزستان پا به اسفند ماه میگذاشت، مردم در کنار هیاهوی عید دغدغه و استرس بحران گرد و خاک را داشتهاند و این مسئله نیز زیباییهای استقبال بهار و خانهتکانی را از آنها میگرفت.
امسال هم دوباره اسفند ماهی خاکآلود برای مردم خوزستان رقم خورده و افزایش آمار بیماران تنفسی و ضعیفتر شدن ریههای نحیف آنها داغی کهنه را در دلهایشان تازه کرده است؛ بحرانی که پس از وعدههای بیشمار دولتهای مختلف از گذشته تا به امروز همچنان گریبانگیر بخشهای بیشماری از کشور و در رأس آنها استان خوزستان را گرفته است.
بحرانی که دستکمی از ویروس کرونا ندارد، بحرانی که همچون سالهای درگیری با کرونا مدیریت بحران میطلبد؛ آری از آن مدیریتهای چارهساز که ادعای حفظ سلامت و جان مردم را در برابر موقعیتهای خطرساز دارند.
اما به عمق ماجرا که دقت میکنیم، میبینیم متأسفانه بارها به جای مدیریت چارهساز بیشتر با تصمیمگیریها و مدیریتهای بحران ساز روبهرو بودهایم؛ تصمیم گیریهای به دور از تدبیر و اندیشه همراه با وعده و عیدهایی که فقط به پشت میز جلسات محدود میشود و در مرحله عمل کاری را از پیش نمیبرند.
استان خوزستان در اسفندماه امسال نیز روزهای آلودهای را تجربه کرده و به هر طرف که نگاه کنیم، تلی از خاک نشسته، نفسها به شماره افتاده، سرفهها و خارش گلوها به دلیل وجود ذرات معلق گرد و خاک به مشکلات تنفسی کرونا ویروس افزوده است؛ حتی تعداد بیماران بستری شده و اعلام آمار مرگ و میرهای خاکی نیز مشاهده شده و این بیشتر باعث تعجب میشود که تدبیر مسئولان در این راستا چه بوده است؟! جز اینکه در نظر گرفتن دو ساعت تأخیر برای حضور در محل کار آن هم با اطلاعیههای دقیقه نودی و درست زمانی که اکثر کارکنان خانه را به قصد محل کار ترک کردهاند.
هرچند که تأخیر دو ساعته تأثیری نیز در اصل ماجرا و حفظ اصول سلامت افراد ندارد چون بعد از دو ساعت هم که از خانه خارج شوند، همان هوای آلوده و چه بسا با درصد بیشتری در انتظار آنها نشسته است.
با وجود اینکه مدیریت بحران استانداری خوزستان از شنبه شب نسبت به صدور اطلاعیه وضعیت نارنجی و تداوم پدیده گرد و خاک تا یکشنبه شب اقدام کرده است و دانشگاه علوم پزشکی اهواز نیز میزان مراجعات تنگی نفس به مراکز درمانی را ۴۷۷ نفر اعلام کرده ولی استاندار خوزستان اعتقادی به تعطیلی ادارات نداشته و فقط به تأخیر دو ساعته شروع به کار آنها اکتفا میکند.
معلوم نیست که سلامت و جان مردم این استان فدای کدام رفتار محتاطانه مدیران شده و باید شاهد این تصمیمگیریهای اشتباه در روزهای آینده باشیم.
هرچند در سالهای اخیر برخی شرکتهای خصوصی نیز پایبند تصمیمگیری مدیران ارشد استان برای تعطیلی نبوده و به صورت خودمختار پای کارکنان را به محل کار کشانده و با این اصرار اشتباه خود، سلامتی کارکنان خود را به خطر انداختهاند.
بنابراین با مروری بر تصمیمگیری سالهای گذشته میتوان به این نتیجه رسید که مشکل از این مسائل فراتر است که با تعطیلی و کم کردن ساعات کاری حل شود؛ لذا مدیریتی اصولیتر و ریشهای میطلبد زیرا شدت آلودگی در خوزستان به حدی است که به هنگام خانهنشینی نیز بوی خاک احساس، طعم ذرات در دهان چشیده و سرفه و تنگی نفس امان مردم را میبُرد.
بیش از یک دهه از وقوع این پدیده نفس گیر گذشته است و علاوه بر اینکه نفسهای بی شماری به شماره افتاد، نفسهای زیادی نیز قطع و جان شهروندان را در ایستگاه مرگ متوقف کرد؛ شاید در این سالها اقداماتی در راستای بیابان زدایی استان خوزستان انجام شد که نوع گونههای به کار رفته و یا میزان تأمین آب لازم برای آبیاری نهالها در حوزه تخصصی خود یعنی محیط زیست قابل طرح است ولی هیچ گاه تصمیم گیران ملی و استانی به فکر ساخت یک بیمارستان تخصصی تنفسی برای خوزستان نبودند و فقط در حد ایده به زبان آورده میشد، ایدهای که هرگز رنگ واقعیت به خود نگرفت!
خوزستان زیر پونز گرد و خاک مانده است و بی توجهی به سلامت مردم باعث تشدید بیماریهای ریوی میشود و سونامی تنگی نفس را در این استان توسعه میدهد؛ مسئولان امر باید ابتدا نسبت به تأمین حقآبه تالابها به خصوص هورالعظیم که به یکی از کانونهای ریزگرد تبدیل شده است اقدام کنند.
همچنین مسئولان باید حفظ و نگهداری نهالکاریهای انجام شده و توسعه بیابانزدایی به روشهای مختلف را در دستور کار قرار دهند.