گزارش گروه فرهنگی جوانان خوز ، در یادداشتی از حجت الاسلام والمسلمین محسن ریسمانسنج آورده است: در نگاه به زندگی ائمه اطهار و خاندان اهل بیت(ع) این نکته روشن و مغفول است که همه این انسانهای بزرگ در راه امر سیاسی و در راه تشکیل حکومت جان و عمر خویش را داده اند.
خوب است امشب به این مطلب بیندیشیم که گفته اند عباداتی بالاتر از تفکر نیست که مگر تشکیل حکومت چه ارزش و اهمیتی داشت که چهارده انسان ویژه و نمونه و منحصربفرد تمام زندگی و جان خویش را در این راه گذاشته اند؟
مولوی حکایتی دارد که روزی مجنون میخواست به سمت لیلی حرکت کند شتری را سوار شد به سمت محله لیلی راه افتاد شتر بچه ای داشت و در مسیر طولانی هرگاه مجنون خوابش می برد شتر بر می گشت و به سمت بچه اش می رفت، مجنون که بیدار می شد دوباره شتر را به سمت لیلی می راند و چند بار این ماجرا تکرار شد و مجنون فهمید با این شتر به لیلی نخواهد رسید.
واقعیت آن است که تشکیل حکومت یکی از ارکان و زمینه مهم تشکیل یک تمدن است. انسان های رشد یافته مجتمع شده در شهرها (مُدُن) وقتی که امکان تامین مطلوب نیازهای خود را براساس تعریف شان از انسان مطلوب داشته باشند به یک تمدُّن رسیده اند و در تشکیل حکومت برای سیاست گذاری و اعمال حاکمیت و تنظیم گری روابط مهمترین نقش را در تشکیل تمدن دارد.
به تعبیر خواجه طوسی در کتاب اخلاق ناصری دو عامل “طبیعت و صناعت” در تربیت انسان نقش دارد. “طبیعت” فضا، معماری، ساختار، روابط و اولویت دهی هاست که بصورت ناخودآگاه انسان را به سمتی هدایت می کند و صناعت تبلیغ، فرهنگ سازی، آموزش و مانند اینهاست که سعی می کند انسان مطلوب را تربیت کند.
اگر صناعت و طبیعت در یک جهت باشند انسان مطلوب ساخته و تمدن مطلوب شکل می گیرد ولی اگر طبیعت و صناعت در تضاد باید یکدیگر باشند قضیه می شود قصه مجنون و شترش؛ نه تنها به مقصد نمی رسیم بلکه جامعه دچار تضاد است و این تضاد بصورت تشنج و اختلافات خودش را نشان می دهد.
حکومت حتی اگر در امر صناعت نقش انحصاری نداشته باشد و بدون حکومت هم بتوان در حیطه صناعت کوشید اما هر آنچه از آنچه خواجه نصیر از آن به طبیعت تعبیر کرده حتما نیازمند تشکیل حکومت اسلامی است.
حجت الاسلام والمسلمین ریسمانسنج در پایان این یادداشت اشاره کرده است: حکومتی که ساختارها و فضا و همه شئون زندگی انسان را برای رسیدن به انسان مطلوب خود طراحی و اجرا نماید.
پایان متن/