سنگری گفت: پیش از بحث درباره امیرکبیر میخواهم به واقعهای دیگر در هزار سال پیش اشاره کنم. در هزارسال پیش مدرسه نظامیه بغداد شکل گرفت و تا حدود قرن هشتم این مدرسه وجود داشت. در اصل هفت مدرسه نظامیه در ایران شکل گرفت و نظامیه بغداد در سال ۴۵۹ قمری به دستور نظامالملک تاسیس شد. امیرکبیر به آن مدرسه توجه داشته است.
وی افزود: در مدرسه نظامیه بغداد دروسی مانند ادبیات، ریاضیات، تاریخ و قوانین اسلامی بر مبنای مذهب شافعی تدریس میشد. در تداوم این جریان در شهرهای دیگری مانند قاهره نیز چنین مدارسی تشکیل شدند. فضایی تازه درست شده بود. این مدرسه خصوصیاتی داشت؛ دارای حجره بود و به طلاب، بورس و شهریه میدادند. از بزرگانی که در آنجا آموزش دیدهاند میتوان به سعدی، سهروردی، محمد غزالی و جرجانی اشاره کرد. از همه جای ایران در این مدرسه تحصیل میکردند.
سنگری به اهمیت مدرسه دارالفنون اشاره کرد و ادامه داد: باید توجه داشته باشیم که داوریهای غلط ناشی از این هستند که ما پدیدهها را گسسته از موقعیت تاریخی آن مد نظر قرار میدهیم. برای درک امیرکبیر باید بافت اجتماعی دوران حیات امیرکبیر را درک کنیم و پشتوانه تاریخی آن را مد نظر قرار دهیم. امیرکبیر ایران و جهان خودش را به خوبی میشناخت. او تلفیق درکمندی و دردمندی بود. او درکی روشنی از روزگار و درد آن را داشت. او شکست ایران را دیده بود و عصر صفویه را نیز مد نظر داشت و برایش این مساله به وجود آمد که چرا این روند تاریخی طی شده است.
وی اضافه کرد: امیرکبیر مشکل را در نبود آموزش درست میدید. به نظر او باید آموزشگاه مناسبی ایجاد میشد. جامعه ما فاقد بانک تجربه است؛ ما تجربهها را دور میریزیم اما امیرکبیر تجربههای گذشته را پیش رو دارد. به اندازه کافی علیه امیرکبیر بد میگفتند؛ او با مفتخوران و درباریان درافتاد و آنها برنتابیدند.
این پژوهشگر ادبیات درباره ویژگیهای امیرکبیر بیان کرد: شجاعت امیرکبیر ویژگی مهم دیگر اوست. او مقابل رشوهخواری میایستاد و به طور کلی با فساد درباریان جنگید. او با مالیاتستانی سنگین از مردم مخالفت میکرد. او درباره پیشرفت ایران بسیار حساس بود و دائم به قدرت و رشد ایران فکر میکرد. نکته دیگر اهمیت نشر فرهنگ برای اوست. او دانش سالم و مفید را به جامعه منتقل میکرد. بیگانهستیزی او نیز بسیار مهم است. تامین امنیت داخلی و آرامش را بسیار مهم میدانست. او همه این مسائل را در پیوند با علم میدانست.
اقدامات امیرکبیر باعث شکست جنبش «باب» در ایران شد
علیمحمد طرفداری پژوهشگر تاریخ بحث خود را با بحث درباره جایگاه امیرکبیر آغاز کرد و گفت: امیرکبیر جز معدود شخصیتهای تاریخی است که میان اکثر مورخان جایگاهی خاص و متمایز دارد. کمتر شخصیتی را داریم که این چنین باشد. دلیل این امر به فعالیتهای امیرکبیر برمیگردد. البته استثنایی در زمینه تاریخنگاری این شخصیت نیز دارد و آن نیز مورخان بهایی هستند که به دلیل تعلق خاطری که به جنبش باب داشتند، به صورت غیرمستقیم نگاهی غیرانتقادی و غیرمنصفانه داشتهاند.
وی افزود: در جوامع اسلامی، در دو قرن اخیر انواع جنبشهایی را داشتهایم که کیان جامعه اسلامی را هدف گرفته بودند. جنبش بابیه نیز چنین بوده است. امیرکبیر و به طور کلی حکومت قاجاریه در جایگاه خود موظف بود که این فتنه را برای حفظ خودش سرکوب کند. این جنبش نظم جامعه را به هم ریخته بود. البته تاریخ این جنبش بسیار مفصل است و نمیتوان به آن پرداخت اما باید توجه داشته باشیم که اقدامات امیرکبیر باعث شکست این جنبش شد.
طرفداری ادامه داد: امیرکبیر به مردم و منافع ملی توجه داشت و بیگانهستیز بود. باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که ما در تاریخ خود با سه روسیه مواجه بودیم؛ یعنی روسیه تزاری، اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری جدید روسیه. روسیه دوران امیرکبیر روسیه تزاری است که حکومتی استعمارگر بوده است. سماور و استکان از روسیه وارد میشد اما امیرکبیر در آن مقطع به تولید ملی نگاه داشته است. این نشانه هوشمندی امیر کبیر است. اکثر مورخان شخصیت امیرکبیر را ستودهاند. با مرگ امیرکبیر حرکتی اصلاحی در تاریخ ایران متوقف شد.
پایان گزارش/