گزارش سرویس سیاسی جوانان خوز در یادداشتی از دکتر محمدباقر مکرمی پور کارشناس مسائل سیاسی منطقهای و بین الملل آورده است:
در محیط آنارشیک نظام بین الملل کشورها به عنوان مهمترین بازیگران عرصه سیاست همچنانچه در پی منافع خویش هستند، سعی می کنند با رقابت شبکه ای(رقابت در عین همکاری و همکاری در عین رقابت) با دیگر کشورها به ویژه کشورهای دچار چالش و تنش نیز همکاری نمایند تا به اهداف خویش دست یابند.
فضای پرچالش، پرتنش و امنیتی منطقه آسیای غربی در یک دهه اخیر دستخوش تغییر و تحولات رقابتی میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بوده است.
تهران و ریاض به عنوان مراکز تصمیمگیری دو کشور مهم منطقهای که شاید بتوان آنها را به علاوه ترکیه مهمترین بازیگران منطقهی آسیای غربی که همواره در تلاش برای ائتلاف و ایجاد توافقاتی با قدرتهای فرامنطقهای و قدرتهای نوظهور هستند، بتوانند در گذار نظم کنونی حداکثر منافع ملی و منطقهای خود را کسب نمایند.
این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که توافق میان ایران و عربستان چه تاثیری بر منطقه دارد؟
روابط ایران و عربستان به عنوان مهمترین بازیگران آسیای غربی در ۷ سال اخیر و پس از تسلط انصارالله به عنوان متحد جمهوری اسلامی ایران با محوریت یمن تیره شد ، با روی کارآمدن ملکسلمان و اعدام شیخ باقرالنمر و با شروع جنگ یمن و پس از آن حمله به سفارت ریاض در تهران تنشها میان دو کشور به اوج خود رسید ، عربستان سفارت خود را در تهران تعطیل کرد و عملاً روابط دیپلماتیک با تهران را قطع نمود ، در ادامه بنسلمان پس از شکستهای چندساله در یمن تلاش نمود که جنگ را به داخل ایران بکشاند و این رویکرد وی را می توان در تشدید ناآرامی های ۹۸ در ایران به وضوح بیان نمود.
از جهت دیگر ایران پس از شکست داعش(دولت اسلامی موسوم به عراق و شام) به عنوان مهمترین نیروی تخریب گر تروریستی- تکفیری در سوریه و عراق با همکاری روسیه توانستند این نیروی نیابتی عربستان سعودی و حامیان منطقهای و فرامنطقهای آن را به حاشیه رانده و مانع تسلط آنها بر شامات و برخی مناطق آسیای غربی شوند.
همچنین در دوره دونالد ترامپ و خروج وی از برجام و بکار گرفتن فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران و با همراهی بنسلمان نیز این فشارها تشدید و فضای سیاسی آسیای غربی و بین الملل وارد مرحله جدیدی از تنشها و چالشها شد ، از یکطرف احتمال افزایش جنگ میان ایران و ایالات متحده آمریکا و از طرف دیگر میان ایران و عربستان نیز تشدید شد.
پس از روی کارآمدن جو بایدن ریاست جمهور دموکرات ایالات متحده آمریکا فشارها علیه جمهوری اسلامی ادامه داشت ولی بستر و روند قدرت در نظام بین الملل از آتالانتیک به پاسخ یک با جنگ میان روسیه و اوکراین این دوره گذار نیز تشدید شد و کشورهای غرب آسیا از جمله ایران ، قطر و… به ایجاد قرارداد با چین اقدام نمودند.
از جهت دیگر ایالات متحده آمریکا بنا به دلایل متعدد و متکثر با درگیری و تنش پیش آمده در منطقه به ویژه تنش سرد و گرم با ایران تمایل چندانی نداشته و بیشتر سعی در حل مسائل داخلی خود را دارد ، از طرفی دیگر عربستان به جهت شناخت درستی که از روند و تغییر بستر قدرت در نظام بین الملل دارد به ایجاد قرارداد با چین اقدام نموده و به دنبال آن در پی ایجاد تنش زدایی با جمهوری اسلامی ایران بوده است.
در سطح جهانی نظم حاکم بر نظام بین الملل از وضعیت یک جانبه گرایی و بطور واضح تر از رویکرد تک قطبی به وضعیت در حال گذار به چند جانبه گرایی است و در این وضعیت چین ، روسیه و ایران به عنوان مهمترین بازیگران تجدیدنظر طلب نوظهور جهانی و منطقهای با بکارگیری ظرفیتها و پتانسیلهای خود در جهت تشدید و ایجاد نظم نوین دیگری در حال تلاش میباشند.
در سطح منطقهای جمهوری خلق چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری دو قطب امنیتی ایران و عربستان سعودی ایفای نقش میکند ،که همچنان که حجم تجارت چین با ایران در سال ۲۰۲۱ حدود به ۱۵ میلیارد دلار بوده ، عربستان نیز از سال ۲۰۲۰ بزرگترین شریک تجاری چین در منطقه غرب آسیا شده بگونهای که مبادلات تجاری سعودی و چین در سال ۲۰۲۱ به ۸۷.۳ میلیارد دلار رسید .
در سطح منطقهای جمهوری اسلامی ایران پس از ایجاد نقش بنیادین در مقابله با گروههای تروریستی سلفی_تکفیری و به ویژه حذف داعش از شام و عراق به شکلی بعنوان یک بازیگر مهم تلقی شده که نقش آن در معادلات منطقهای و مقابله با تهدیدات امنیت ملی در هر سطحی قابل توجه است .
در سطح منطقهای عربستان سعودی به عنوان مهمترین بازیگر اتحادیه عرب در خلیج فارس است، که نقش بارز و تعیین کنندهای در تصمیم سازی و سیاست ورزی در منطقه خلیج فارس دارد و پس از این توافق بطور جدی تنش زدایی در رابطه با جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار خویش قرار داده است .
در سطح جهانی چین به عنوان رقیب جدی ایالات متحده آمریکا و همچنین مهمترین کشور موج سوار از وضعیت شناور در حال گذار کنونی بدنبال تنش زدایی و اعتماد سازی میان رقبای منطقهای آسیای غربی میباشد ، به این جهت که چین قبل از تجارت و ثبات اقتصادی در منطقه غرب آسیا به امنیت سیاسی و اقتصادی آن توجه دارد ،از طرفی عربستان سعودی به عنوان بزرگترین منبع تامین انرژی چین میباشد، و از جهت دیگر برمبنای توافق راهبردی ۲۵ ساله، چین در قبال خرید نفت ایران، قریب به ۵۰۰ میلیارد دلار در زمینه زیرساختی نظیر خطوط ریلی، بنادر خشک و آبی، کشت و صنعت کشورمان باید سرمایه گذاری کند؛ پس منافع تهران، ریاض و پکن در وجود خلیج فارسی امن است .
در سطح بین الملل نقش بارز چین در تنش زدایی و اعتماد سازی میان دو قطب مهم جهان اسلام در غرب آسیا برخلاف ایالات متحده آمریکا در واقع نشان از راهبرد این کشور در ایجاد امنیت و ثبات منطقهای در جهت تأمین منافع اقتصادی خویش است.
ایالاتمتحده آمریکا بحرانزیست است؛ آمریکا توانست با ایرانهراسی فقط در یک مورد، قرارداد فروش ۴۵۰ میلیارد دلار فروش تسلیحات را با سعودی در دوران دونالد ترامپ منعقد کند.در صورتیکه نبود بحران در منطقه ، و بودن امنیت و بحران زای منطقه یعنی نبود ایجاد بستر منافع تسلیحاتی برای آمریکا .
در سطح جهانی توافق میان ایران و عربستان سعودی منجر شد که عربستان سعودی به عنوان بزرگترین و مهمترین رقیب و بزرگترین متحد آمریکا در غرب آسیا به واسطه چین (بزرگترین رقیب جهانی آمریکا) بدون دخالت واشنگتن و در جهان در حال گذار به وضعیت چندجانبه گرایی توافق نماید .
توافق میان ایران و عربستان را می توان بر مبنای بازی با قاعده برد_برد تعبیر نمود به جهت اینکه این دو کشور در شرایطی که در منطقه بعنوان دو رقیب منطقهای هستند ولی در برخی مواضع و رویکردها میتوانند از جهت ایجاد مواضع مشترک در رابطه با افزایش قیمت نفت و همچنین ایجاد ارتباط با کشورهای آسیایی به ویژه چین و کشورهای فرامنطقه ای مانند ایالاتمتحده آمریکا منافع بیشتری کسب نمایند و بدون تردید در جهان شبکهای با رویکرد رقابت در عین همکاری و همکاری در عین رقابت می توان بدنبال حداکثر منافع بود .
بدون تردید می توان رژیم آپارتاید صهیونیستی را بزرگترین بازنده توافق ایران و عربستان دانست. این رژیم بیشترین منفعت را از سال ۲۰۱۰ با ایجاد نزاع میان امّتهای اسلامی بایکدیگر کسب کرده بود. این توافق مُهر بطلانی بر ناتوی ضدایرانی شد و منجر به کاهش تنشها در میان ایران و عربستان خواهد شد .
ایجاد توافق میان ایران و عربستان می تواند زمینه ساز ارتباط و ایجاد همکاری های اقتصادی و همچنین در سطوح بالاتری به همکاریهای سیاسی و امنیتی در مقابله با تروریسم و ایجاد مقابله با رویکرد رژیم صهیونیستی منجر شود .
تنش زداییها، اعتمادسازیها و حل بحرانهای منطقهای از جمله بحران یمن از مهمترین رویکرد سیاست خارجی ایران و عربستان در این توافق قلمداد میشود ، همچنین ایجاد اتحاد میان ملل اسلامی، ایجاد روابط اقتصادی پویا، بکارگیری رویکردها و روش هایی در مقابله با سیاستهای منطقهای رژیم صهیونیستی را میتوان نیز از موضوعات اساسی در سیاست خارجی دو کشور باشد.
نکته دیگری که می تواند در آینده نزدیک سیاست خارجی دو کشور را به هم نزدیکتر کند بحث تروریسم و افراط گرایی در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا است. عربستان سعودی را به نحوی می توان مهمترین کشور عربی آسیای غربی قلمداد نمود که سیاستهای منطقهای آن تا حدود زیادی در دستور کار دیگر کشورهای عربی قرار میگیرد و چنانچه در رابطه با تروریسم و افراط گرایی با جمهوری اسلامی ایران همکاری نماید بدون تردید میتوان امید به آینده در منطقهای عاری از تروریسم و هرگونه افراط گرایی مذهبی باشد که از دیگر دلایل مهم که ایران و عربستان در آینده می تواند رویکرد آنها را در بحث نگاه به همکاریهای منطقه ای نیز به هم نزدیکتر کند، و نگاه به انرژی و ایجاد مدیریت انرژی در جهان با همکاری روسیه و بقیه کشورهای حاشیه خلیج فارس قلمداد نمود ، بنابراین می توان اذعان نمود که توافق میان ایران و عربستان به کاهش تنشها و حل بحرانهای منطقهای میان دو کشور خاتمه داد،که به ثبات و امنیت منطقهای کمک شایانی می کند.
در پایان هم میتوان گفت، که با این توافق و با همکاری دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس به عنوان اهرم فشاری در جهت مدیریت انرژی برای مقابله با کشورهای فرامنطقه ی استفاده کرد.
پایان متن/