محمدباقر مکرمی پور ؛ دانشجوی دکتری علوم سیاسی، مدرس و مدعو دانشگاه
سیاست خارجی یا رفتار دولت ها در عرصه بین المللی از حوزه های بنیادی در روابط بین الملل محسوب می شود که تعریفی استاندارد شامل دو عنصر اهداف ملی است که می بایست به دست آید و ابزاری که در جهت بدست آوردن آنها از آن استفاده می شود .
برخی از متفکران و پژوهشگران سیاست بین الملل در این زمینه نیز تعاریف قابل تأملی دارند، از جمله والری هادسن که معتقد است سیاست خارجی عبارت است از کنش هایی که به شکل اهداف،تعهدات و یا دستورالعمل هایی صراحتا تعریف می شود و نمایندگان حکومتی به نام و از سوی اجتماعات حاکمیت مند خود آنها را دنبال می کنند و معطوف به اهداف،شرایط و کنشگران _ چه حکومتی و چه غیر حکومتی – هستند که آنان می خواهند بر ایشان تأثیر بگذارند و خارج از حوزه مشروعیت سرزمینی شان قرار دارند .
بنابراین ، سیاست خارجی را می توان تلاش حداکثری یک کشور در راستای تأمین حداکثری منافع ملی دانست به عبارت دیگر سیاست خارجی به معنای رویکردی که یک دولت یا بازیگران عرصه بین الملل در روابط خارجی برمیگزیند و در آن از خود تحرکاتی در ابعاد مختلف نشان می دهد، با این تعابیر سیاست خارجی دربردارنده شیوا نگرش دولت نسبت به جامعه بین المللی است . برخی دیگر نیز سیاست خارجی را ادامه دهنده سیاست داخلی یک کشور و آن را مجموعه ای از مسائل سیاسی مرتبط با حوزه خارجی تلقی می نمایند که دارای دو بخش ثابت و متغیر است . بخش ثابت، مبتنی بر آموزه های نظری، نظام ارزشی و ایدئولوژی حاکم بوده و بیانگر چهارچوب کلی سیاستگذاری تلقی می شود . بخش متغیر نیز بیانگر خط مشی ها و راهبردهایی است که متناسب با وضعیت و شرایط زمانی و مکانی تنظیم و تدوین می گردد . من حیث الجموع می توتم سیاست خارجی را سیستم فعالیت کشورها معرفی نمود که به جهت تغییر رفتار سایر دولت ها یا بازیگران برای تنظیم فعالیت ها و عملکردهای خویش با محیط آنارشیک بین المللی ایجاد شده است . لذا با این تفاسیر و تعابیر می تکان اذعان نمود که سیاست خارجی به عنوان تلاشی است در جهت تأمین حداکثری و بسط منافع ملی در روند افزایش هر چه بیشتر قدرت ملی در سطح نظام بینالملل .
اصطلاح منافع ملی اولین بار در اروپا مطرح گردید و از آنجا به نقاط دیگر جهان نیز راه یافت .
در واقع پیدایش این مفهوم با سه تحول مهم در تاریخ سیاسی و اجتماعی اروپا همراه بوده است؛
- ایجاد حکومت های متمرکز
- پیدایش اصل حاکمیت ملی
- ظهور دولت به مثابه یک نهاد مستقل از افراد و نماینده کل جامعه و نه نماینده افراد و طبقات خاص .
منافع ملی عبارتی است از مجموعه شرایط و امکاناتی پویا که تحقق نیازهای امنیتی،سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی را میسر می سازد ؛ این شرایط و امکانات،خود ملهم از وضع ژئوپلیتیکی،ساختار اقتصادی،سیاسی،اجتماعی و ویژگی های فرهنگی و تاریخی یک جامعه و در نهایت،جایگاه آن در صحنه بینالمللی است .
واژه منافع ملی را اغلب رئالیست ها ( واقع گرایان ) به کار می گرفتند و مباحث فراوانی را به دنبال داشته است . از مباحثی که امروزه در رابطه با منافع ملی مطرح است،محدوده قلمرو آن در هر کشوری است . اما منافع ملی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک ساختار سیاسی بر خاسته از اندیشه اسلام سیاسی مفهومی ترکیبی از هویت ملی و هویت دینی است . و در طی چهاردهه اخیر جمهوری اسلامی ایران تلاش نموده است با ظرافت و بر مبنای مشی عاقلانه، تعقیب مصالح سیاسی خویش را اولویت بخشیده و نسبت میان مبانی اسلامی و منافع ملی را مشخص نموده است . در یک رویکرد کلی رویکرد جمهوری اسلامی ایران در حوزه منافع ملی در سیاست خارجی با دیگر کشور تفاوت ندارد و صرفاً در روش ها ( تاکتیک ها ) و راه های کسب منافع ملی است . در نظام اسلامی منافع ملی بر مبنای دینی تعریف می گردد و همچنین در کنار مبانی دینی نیز تعریف و در کنار مبانی دینی نیز ملاحظات سیاست خارجی قابل جمع است و تلاش می نمایند به حدی مطلوب از منافع ملی دست یابیم .
در یک جمع بندی کلی می توان گفت منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در کنار مبانی دینی بر پایه و در راستای سه عامل اساسی تلاش می کنند؛
- امنیت ملی
- وحدت ملی
- اقتدار ملی
این مفهوم یا معیار عوامل رسیدن به الگوی ام القریی جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام می باشند که به برخی از این اصول نیز اشاره می نماییم :
- – حفظ نظام
- – حمایت از محرومان و مستضعفان
- – حفظ منافع مسلمانان و دفاع از ایشان
- – حفظ عزت اسلامی
- – گسترش فرهنگ دینی و پایبندی به ارزش ها
- – حفظ پایگاه های مردمی نظام
- – رعایت حکمت
- – عمق بخشی به انقلاب اسلامی در کشورهای دیگر
- – گسترش نفوذ اسلام در جهان
گفتنی است که سیاست خارجی جمهوری ایران در ۴ دهه اخیر به طور جدی بر نظام هویتی و معنایی تاکید داشته که گفتمان اسلامی حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است و این حاکمیت ارزشی در رویکردی عقلانی و در میانه واقع گرایی و آرمان گرایی مسیری را طی نموده است که شاهد رفت و برگشتی میان منافع ملی و مبانی اسلامی بوده و با این تعابیر رعایت تعادل ، تناسب و توازن در صحنه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به شکلی مطلوب اتفاق افتاده است .
بنابراین می توان نتیجه گرفت جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگری عقلانی در رفت و برگشتی منطقی میان آرمان ها و واقعیت ها حرکت کرده است و بر خلاف تصور برخی که از ایران به عنوان بازیگری به صورت صرفاً ایدئولوژیک یاد می نمایند، ایران بازیگری عقلانی و محاسبه گر است که توانسته است در چند دهه اخیر، با انطباق مبانی دینی و منافع ملی در راستای تامین حداکثری منافع ملی تلاش نماید .
والسلام علی من اتبع الهدی
پایان متن/