در برخی رسانهها و مطبوعات شاهد انتشار مطالب یا دادهنماهایی هستیم که به نظر میرسد تصویری اغراقآمیز از فقر را نشان میدهد و میتواند بخشی از پازل روایت نوعی ناکارآمدی در سامان وضعیت اقتصادی جامعه را شکل دهد و نهایتا کارکردی سیاسی بیابد
از دید برخی رسانهها، اوضاع اقتصادی شهروندان آنچنان که گفته میشود نامطلوب نیست و صرفنظر از مقایسه دلاری درآمدها با کشورهای پیرامون، باید سطح هزینهها را نیز در نظر گرفت و آمار و ارقام بیکاری و تورم و … در همسایگانی مانند عراق و ترکیه و پاکستان و … را نیز از نظر دور نداشت.
چندی پیش بود که «کیهان» به نقل از یکی از مخاطبانش نوشت: «نمیخواهم بگویم وضع مردم خوب و عالی است ولی نه در بالای شهر بلکه در همین میدان خراسان در فروشگاههای زنجیرهای شهروندانی را میبینم که چرخهای فروشگاه را پر از جنس و کالا کرده و جلوی هر صندوق باید نزدیک به ۲۰ دقیقه معطل بشویم.» یا اینکه «اگر مردم ما واقعا آن گونه که برخی مدعیاند فقیر هستند پس این گردش و تفریح رفتنشان با ماشینهای شخصی و با این حجم ترافیک چیست؟»
انتشار چنین گزارههایی آن هم در ستون پیام مخاطبان کافی بود تا سیلی از حمله و انتقاد به سمت این روزنامه به راه افتد.
از آن سو نیز بعضا در برخی رسانهها و مطبوعات شاهد انتشار مطالب یا دادهنماهایی هستیم که به نظر میرسد تصویری اغراقآمیز از فقر را نشان میدهد و میتواند بخشی از پازل روایت نوعی ناکارآمدی در سامان وضعیت اقتصادی جامعه را شکل دهد و نهایتا کارکردی سیاسی بیابد.
دادهنماهایی با طعم فقر
چند روز پیش بود که «تجارت نیوز» دادهنمایی با این مضمون انتشار داد که «قرمه سبزی» به عنوان غذای محبوب ایرانیها که «یاسمین مقبلی» هم آن را به فضا برده، هر وعدهاش برای یک خانواده چهار نفره ۷۱۰ هزار تومان آب میخورد.
از دید بسیاری، تفاوت تصویری که از وضعیت کنونی سفره خانوارها با وضعیت مطلوب در طیفی از رسانهها انعکاس مییابد نهادینهکننده حس فقر نزد مخاطبانی است که این محصولات خبری را به چشم میبینند
برای بسیاری که پس از دیدن چنین ارقامی ذهنشان سریع به سمت حساب و کتاب میرود این رقم یعنی اگر خانوادهای چهار نفره در ماه بخواهد روزانه یک وعده غذای خورشتی با برنج داشته باشد جدای هزینه احتمالی اجاره خانه و نیز خورد و خوراک سایر وعدهها، درمان، تحصیل فرزندان، پوشاک و … باید بالغ بر ۲۰ میلیون تومان کنار بگذارد.
این در حالی است که حداقل حقوق کارگران برای ۱۴۰۳ با لحاظ کردن ۳۵ درصد افزایش نسبت به سال قبل رقمی نزدیک به ۱۱ میلیون و یکصد هزار تومان تعیین شده است.
نکته قابل تامل در دادهنمای تجارت نیوز محاسبه قیمت مواد اولیه تهیه وعده غذایی است. به عنوان مثال در آن ۴۰۰ گرم گوشت پانصد هزار تومان در نظر گرفته شده است که به معنای نرخ یک میلیون و دویست و پنجاه هزار تومانی گوشت خورشتی گوسفند است.
این در حالی است که سایت «انتخاب» همان روز نرخ این نوع گوشت را زیر ۵۷۰ هزار تومان اعلام کرده است.
از این دست مقایسهها را در روزنامهای مانند «اعتماد» نیز میتوان به شکل متعدد به چشم دید. با فرارسیدن ماه مبارک رمضان (اسفند پارسال) این روزنامه در دادهنمای خود سفرهای حجیم چید که بر اساس آن برای یک خانواده ۴-۵ نفره در کمترین حالت ممکن چیزی حدود ۹۰۰ هزار تومان آب میخورد؛ این رقم یعنی ۲۷ میلیون تومان فقط برای وعده افطار.
از دید بسیاری، تفاوت تصویری که از وضعیت کنونی سفره خانوارها با وضعیت مطلوب انعکاس مییابد نهادینهکننده حس فقر نزد مخاطبانی است که این محصولات خبری را به چشم میبینند.
آن چه مشخص است این که سفره خانوارها حداقل طی یک دهه گذشته به شکل ملموسی کوچکتر شده اما این که وعده و سفرههای بسیار رنگین و حجیم برای نمایش فاصله وضع موجود تا مطلوب ترسیم شود، یا منجر به بیاعتباری این قیاسها خواهد شد یا سرخوردگی و تعمیق حس فقر را برای مخاطب به بار خواهد آورد.
این در حالی است که ترسیم وضعیت نزدیک به واقعیت از معیشت و سفره خانوارها میتواند حتی به سیاستهای رسانهای این دست مطبوعات و رسانهها بیشتر کمک کند.
فقر ذهنی به معنی کاهش ظرفیت شناختی بر اثر دغدغههای مالی و کمبود به صورت کلی بر عملکرد افراد تاثیر می گذارد
پژوهشها درباره بازنمایی فقر چه میگویند؟
درباره نحوه بازنمایی فقر در رسانهها برخی دست به انجام پژوهشهایی زدهاند از جمله مقالهای با عنوان «زبان رنج: تحلیل چارچوب مسأله فقر و فقرا در رسانههای برخط ایران» (۱) ؛ پژوهشی که به تحلیل نحوه چارچوببندی فقر در دو دسته رسانههای اختصاصی شامل رهبری، دولت، میزان، ایکانا و عمومی شامل فارس، باشگاه خبرنگاران جوان و موج طی سالهای ۱۳۹۶، ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ میپردازد تا نقش و اثر خروج آمریکا از برجام در سال ۱۳۹۷ را در تحول و تغییر چارچوببندی فقر در این رسانهها مشخص سازد.
نتایج این پژوهش نشان میدهند که نحوه چارچوببندی فقر پس از اعمال تحریمها در اغلب خبرگزاری و پایگاههای خبری دچار تغییر شده است و تحریم به عنوان یکی از عوامل اصلی موجد فقر در چارچوببندی قرار گرفته است. از نظر برجستهسازی، میزان پوشش اخبار و گزارشهای فقر عموما کمتر از ۱۰ درصد است؛ این میزان برجستهسازی میتواند موجب به حاشیه راندن مساله فقر در اذهان عمومی شود. شیوه چارچوببندی فقر با تاکید بر تحریم به عنوان عامل ایجاد فقر، به گذار و مقطعی نشان دادن آن و خاموش کردن صدای فقرا راغب است و ظهور ریخت اجتماعی جدیدی در جامعه ایران را به تصویر میکشد.
حس فقر با مخاطب چه میکند؟
با کاهش احساس محرومیت نسبی شهروندان، کیفیت زندگی افزایش می یابد و بالعکس. با افزایش بهزیستی مادی، ارزشهای رفاهی، درآمد خانواده و طبقه اجتماعی شهروندان و نیز کیفیت زندگی افزایش پیدا میکند.
حق برخورداری از فرصت برابر، تاثیر مستقیم بر رفاه شهروندان دارد و این تاثیر از طریق ارائه خدمات یا درآمد است. از آنجایی که فقر و ناسلامتی دو روی یک سکهاند و فقر خود محرومیت و نابرابری و ناامنی میآفریند، پس برابر دانستن افراد در مقابل قانون، ایجاد فرصتهای برابر برای همه در قالب توزیع امکانات و منابع بصورت یکسان، میتواند زمینه مناسبی را برای تحقق عدالت و افزایش کیفیت زندگی در جامعه فراهم آورد. (۲)
فقر ارتباطی به رقم دارایی فرد ندارد بلکه امری است ذهنی و بسته به فهم انسان از رقابتهای اجتماعی که در آن حضور دارد و این که خود را با چه کسانی مقایسه میکند و میتوان آن را به طور خلاصه حاصل درک افراد از میزان نابرابری در رقابتهای اجتماعی دانست
شواهد اقتصاد رفتاری نشان می دهد که فقر ذهنی به معنی کاهش ظرفیت شناختی بر اثر دغدغههای مالی و کمبود به صورت کلی بر عملکرد افراد تاثیر می گذارد. (۳)
در نهایت «کیت پین» نویسنده کتاب «نردبان شکسته» میگوید: فقر ارتباطی به رقم دارایی فرد ندارد بلکه امری است ذهنی و بسته به فهم انسان از رقابتهای اجتماعی که در آن حضور دارد و اینکه خود را با چه کسانی مقایسه میکند و میتوان آن را به طور خلاصه حاصل درک افراد از میزان نابرابری در رقابتهای اجتماعی دانست. احساس فقر منجر به اضطراب، تنش اجتماعی، خشم و از همه مهمتر تنزل اخلاقیات، فاهمه و آسیب به سلامت میشود و چنین حسی صرفاً مختص طبقات فرودست و کم درآمد جامعه نیست بلکه شامل حال کسانی که متعلق به طبقات بالای جامعه و در حال افت طبقاتی یا جا ماندن از رقابت هستند هم میشود.
در این میان و با توجه به آن چه گفته شد نیاز به طرح این پرسش نزد بسیاری از رسانهها است که در قبال فقر چه سیاست رسانهای، خط خبری و اهدافی را به صورت مشخص دنبال میکنند و نهایتا چه تاثیری روی مخاطبانشان بر جای میگذارند و ارتباط این تاثیر با وضعیت روانی جامعه و مسائلی مانند انتظارات تورمی چیست؟
منابع
۱-زهرا اجاق، «زبان رنج: تحلیل چارچوب مسأله فقر و فقرا در رسانههای برخط ایران»، مجله بررسی مسائل اجتماعی ایران، دوره ۱۳، شماره یک، بهار و تابستان ۱۴۰۱
۲- لیلاالسادات فندرسی، «فقر، احساس محرومیت نسبی و کیفیت زندگی (مطالعه موردی: شهروندان تهران)»، مجله اقتصاد و بانکداری اسلامی، دوره ۱۱، شماره ۴۱، سال ۱۴۰۱
۳-نرگس حاجی ملادرویش و دیگران، «تاثیر فقر ذهنی بر عملکرد نیروی کار»، نشریه نظریههای کاربردی اقتصاد، دوره ۸، شماره یک، سال ۱۴۰۰