به گزارش گروه فرهنگی جوانان خوز، حسن بلخاری در مراسم بزرگداشت «ابوریحان بیرونی» این حکیم، فیلسوف و ریاضیدان برجسته ایرانی – اسلامی گفت: در قرون چهارم و پنجم هجری قمری در حوزه روش شناسی تحقیقی و علمی در تمدن ایرانی – اسلامی شخصیت های برجسته ای داریم. مانند زکریای رازی که در دانش پزشکی بسیار موثر است اما در بحث ادیان به او نقدهایی وارد شده است یا ابوریحان بیرونی و ابن هیثم که در فیزیک نور دارای جایگاه مهمی است اما نکته مهم این است که ابوریحان یک تفاوت اساسی با ۲ شخصیت دیگر دارد.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی درباره مطالعات تطبیقی ادیان و نقش بنیانگذاری ابوریحان در این حوزه گفت: ادوارد زاخائو خاورشناس آلمانی می گوید که روش ابوریحان در مطالعات تطبیقی امروزه هم قابل استفاده است. چون در اروپا از نیمه دوم قرن ۱۹ به صورت رسمی رشته مطالعات تطبیقی شکل گرفت. بعد از اینکه اوپانیشادها و آثار کلامی مسلمین به آلمانی ترجمه شد، بحث جدی مطالعات تطبیقی ادیان به وجود آمد و زاخائو تأکید می کند که اگر میان مطالعات تطبیقی ادیان در جهان معاصر با روش ابوریحان مقایسه ای داشته باشیم، روش بیرونی همچنان تازه است.
وی ادامه داد: ابوریحان بیرونی شخصیتی چند وجهی و دانشمندی تجربه گرا و همه فن حریف است. البته او فیلسوف نیست اما ورود و اشراف او در کتاب تحقیق ماللهند نشان می دهد که کاملا با فلسفه یونانی آشنایی دارد. به همین دلیل این چندوجهی بودن شخصیت بیرونی را در ابن هیثم و زکریای رازی نداریم. بنابر این یکی از مهمترین اضلاع شخصیت او، پایه گذاری مطالعات تطبیقی ادیان است.
بلخاری افزود: تا پیش از ابوریحان بیرونی مطالعات تطبیقی ادیان وجود نداشت. ذهن خلاق و اشراف وسیع او به اندیشه های مسیحی، مانوی، یهودی، یونانی، تصوف، قرآن و هندوئیسم او را در این مسیر بسیار یاری کرد. ادوارد زاخائو در مقدمه خود بر تحقیق ماللهند بر این نکته تأکید کرده که ابوریحان بر هفت حوزه تمدنی اشراف کامل داشته است.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی اضافه کرد: از فحوای کلام ابوریحان، ارجاع صرف برای اثبات اندیشه هایش به دست نمی آید؛ چرا که او اشراف بالایی بر معانی داشت و معانی، ملکه ذهنی او بوده است. ابوریحان بارها از کنز الاحیاء مانی سخن می گوید که مشخص است پیشتر ، اسناد آن را دیده است. در متون مسیحیت و یهودیت هم البته همینطور است. از سوی دیگر بیرونی هندشناس بسیار برجسته ای است و بعد او هیچ یک از هندشناسان به پای او نمی رسند؛ اگر چه استادانی چون فتح الله مجتبایی و داریوش شایگان در دوران ما آثار متعددی در این زمینه دارند.
بلخاری اضافه کرد: ابوریحان زبان سانسکریت را به خوبی می دانسته و از جمله کتاب پاتنجل و یک رساله ای با عنوان سامکیاها سوترا که درباره دارشانای سوترا بوده و مفقود شده، را به عربی ترجمه کرده است. همچنین آثاری را از عربی به سانسکریت برگردانده که از جمله آن ها مجسطی و هندسه اقلیدس است. همچنین رساله ای را درباره اسطرلاب به سانسکریت نوشته است.
وی تأکید کرد: بنابر آنچه که بیان شد و بنا به کتاب عظیم تحقیق ماللهند، بعد از بیرونی، هندشناس برجسته ای همانند او نداریم. چرا که او در فضای هند تنفس کرده و به عبارتی جان، روح و روان او با اندیشه هندی گره خورده است و در حقیقت راوی بطن معنایِ اندیشه هند است.
بلخاری با توجه به کارکرد روش ابوریحان در کتاب تحقیق ماللهند توضیح داد: او تقریبا همه منابع مهم اندیشه هندی مانند مهاباهاراتا (که کتاب اول منظومه حماسی جهان از لحاظ تعداد اشعار یا لوکاها به قول هندی ها است و وجه حماسی اوپانیشادها ست) و بهاگاواد گیتا را به دقت خوانده و به آنها تسلط داشته است. مشهور است که گاندی در طول عمر خود هرروز یک صفحه از بهاگاواد گیتا را می خوانده است.
بلخاری ادامه داد: ابوریحان همچنین کتاب رامایانا و پوراناها، حماسه های تاریخ هند و البته قوانین مانو را خوانده است و تسلط بالایی بر این آثار دارد. البته فقط ۲ دارشانا را دیده و کتاب اوپانیشادها را هم ندیده است، چرا که علمای اوپانیشادها به دلیل حمله مسعود غزنوی به هند به بنارس رفته بودند و در دسترش نبودند.همچنین سامکهیا سوترا و یوگا سوترا را به عربی ترجمه کرده است. به بودیسم هم اصلا وارد نشده چرا که در دوره او بودیسم از هند اخراج شده بود اما آنچه که درباره حکمت، تاریخ و حماسه هند بوده را دیده است.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تصریح کرد: سامکهیا سوترا وجه نظری یوگاست و یوگا وجه عملی سامکهیا؛ یوگا می گوید فلسفه یا (دارشانایِ سامکهیا) مسیر را به شما نشان می دهد اما شما را به مقصد نمی رساند. لذا مقصد به یوگا (یا به عمل) دست یافتنی است. در حقیقت از رساله پانجل و تحقیق ماللهند معلوم می شود که بیرونی «یوگا» را به درستی فهم کرده است.
این استاد دانشگاه تهران گفت: اطلاعات تاریخی بیرونی از هند، از تصوف (که البته قبل از ظهور تصوف اسلامی است) و یونان باعث شد تا در تحقیق ماللهند تا جایی که می تواند دست به تطبیق این مکاتب بزند. در این راستا در کتاب تحقیق ماللهند میان قرآن، رساله پاتانجل، بایزید بسطامی و در عین حال با برخی اندیشه های عرفانی دست به نوآوری های تطبیقی در حوزه ادیان می زند.
ابوریحان؛ تجربه، منطق وخردورزی
حسن تاجبخش عضو فرهنگستان علوم ایران گفت: ابوریحان بیرونی روی اصول تجربی، منطقی و اصول خردورزی کار می کرد. شیوه ابوریحان اینطور بود که به گفته بسنده نکند، بلکه تجربه کند. مثلا در گذشته گفته اند که اگر مار افعی به زمرد نگاه کند، کور می شود؛ ابوریحان این باور را امتحان کرد و دیده که افعی کور نمی شود.
وی افزود: کتاب مهم بیرونی در زمینه طب الصیدنه فی الطب است که در ۸۰ سالگی آن را نوشته است. این کتاب درباره داروشناسی محض است نه داروسازی. شیوه کار او اینگونه بوده که یک دستیار پزشک داشته که موارد دارویی را از منابع مختلف جمع آوری می کرده و در حاشیه آن، ابوریحان نظرات خود را می آورده است.
وی ادامه داد: مرحوم زریاب خویی کتاب الصیدنه را تصحیح کرد و دانشمندی به نام ابومحمد غزنوی در ۵۴۹ قمری یادداشتی بر این کتاب نوشت. در این کتاب ابوریحان از تجربیات خودش بسیار استفاده کرد. ابوریحان معتقد است که در این کتاب داروشناسی انجام داده است. بیرونی در این کتاب ۶ هزار و ۵۰۰ مرجع دارد که عبارتند از پزشکان، فیلسوفان، مذهبیون ولی اسمی از ابوعلی سینا نمی برد ولی از رازی نام برده و حدود ۳۵۰ مورد ارجاع به او داده است.
تاج بخش تأکید کرد: مقدمه ابوریحان در کتاب الصیدنه بسیار جالب است. او در این کتاب نام داروها را در زبان های مختلف می آورد. او در این کتاب می گوید هندیان مثل ما پزشکانی با تخصص های مختلف دارند اما یک نوع پزشکی هم دارند که با نیروی روحی کار می کند که در کتاب های اخترشناسی درباره آن ها مطالبی نوشته اند. این موضوع در کتاب بهاء الدوله رازی که کاشف سیاه سرفه بود هم آمده است که به نوعی به انرژی درمانی نیز اشاره دارد.
نکاتی درباره کتاب «افراد المقال» بیرونی
غلامحسین رحیمی استاد دانشگاه تربیت مدرس نیر در این مراسم گفت: کتاب افراد المقال از نگاشته های مهم بیرونی است که در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. جز چند مقاله عمومی و بعضاً بسیار کوتاه، پیرامون کتاب، مطلب دیگری در دسترس نیست.حتی مرحوم ابوالقاسم قربانی که در کتاب بیرونی نامه آثار ریاضی ابوریحان را بررسی کرده، به کتاب افرادالمقال وی نپرداخته است.
وی ادامه داد: متن عربی کتاب در حیدر آباد دکن در سال ۱۹۴۸ میلادی به چاپ رسیده، ادوارد استوارت کندی ترجمه و شرح آن را به زبان انگلیسی در دو جلد در سال ۱۹۷۶میلادی در حلب سوریه به چاپ رسانده است. تا آنجا که نگارنده می داند، این کتاب به فارسی ترجمه نشده است.
رحیمی ادامه داد: بیرونی کتاب را در ۳۰ باب تنظیم کرده وی تمام مباحثی که به لحاظ ریاضی و نجومی به نحوی به سایه ها مربوط می شود، آورده است. گرچه کتاب را باید به نوعی نجوم ریاضی دید اما در آن مباحث ریاضی محض (بویژه مثلثات) و کاربردهای فنون ریاضی، مانند اندازه گیری فواصل نقاط روی زمین و ارتفاع کوه ها و سازه های بلند نیز مطرح شده است. افزون بر آن بیرونی نکات وحکایاتی را بیان می کند که بازتاب روش علمی او در مطالعۀ طبیعت است.
استاد دانشگاه تربیت مدرس اذعان داشت: سید حسین نصر در خصوص روش تحقیقی بیرونی در بررسی طبیعت می نویسد:«در علوم اسلامی چنانکه در مورد بیرونی می توان به خوبی مشاهده کرد یک روش منحصر به فرد برای ادراک و بررسی طبیعت وجود نداشته است، بلکه مشاهده و تجربی، استدلال و تفکر، مآخذ پیشینیان و کتب آسمانی هر کدام به نوبۀ خود طریقی بوده است برای کسب علم در بارۀ بنیان و چگونگی پیدایش جهان.» دکتر نصر روش وی را در تحقیق طبیعت مشاهده و بهره گیری از ریاضی می داند، که قبل تر از وی، همایی در مقدمه کتاب التفهیم می نویسد:« وی در کشف و اثبات قضایای فلسفه و علوم طبیعی و هیأت و نجوم؛ روش ریاضی و تجربی را برگزیده بود؛ به این معنی که در کلیت مسائل عقلی تنها به برهان ریاضی؛ و در جزئیات امور طبیعی و نجومی به استقراء و تجربۀ حسی شهودی اعتماد و اعتقاد داشت. روح ریاضی او به قیاسات عقلی صرف معمول در کتب فلسفه که اغلب از شایبۀ وهم و خیال خالی نیست؛ و نیز به دلایل استحسانی ذوقی که دایر مدار سلیقه ها و ذوق های مختلف است؛ هرگز اشباع نمی شد.»
رحیمی تأکید کرد: بیرونی به رغم اینکه روش نقلی را نیز تأیید می کند ولی جویندگان علم و حقیقت را از پیروی کورکورانه حتی از اساطین فن، برحذر می دارد. او در قانون مسعودی می گوید «به راستی که من همان کاری را کردم که بر هر انسانی واجب است در شغل خودش انجام دهد، یعنی کوشش و تلاش گذشتگان را با منت پذیرا باشد و بدون آنکه بزرگی و حشمت آنها مانع اصلاح معایبی شود که به آنها برمی خورد… و آنچه برایش روشن شد و از نوشته های پیشینیان به دست آورد، برای یادآوری آیندگان و کسانی که در زمانهای بعد می آیند، باقی گذارد»
جایگاه رفیع ابوریحان بیرونی
برزو قادری محقق و پژوهشگر آثار ابوریحان گفت: جایگاه رفیع ابوریحان بیرونی بر کسی پوشیده نیست و نقش او به ویژه در رشد و ترقی علوم طبیعی که سایه آن گستره وسیعی از عرصه تمدن و فرهنگ بشری را در بر گرفته، همواره مورد تأمل و ژرفکاوی اندیشمندانی از ایران و سایر کشورها قرار داشته اما موضوع بحث، رویکردی است که بیرونی به مطالعه و معرفی آراء فرزانگان هندی داشته است.
وی افزود: اگرچه پیش از بیرونی نیز محققین و جستجوگرانی را مییابیم که تلاشهایی در مطالعه و روایت آراء هندوان داشتهاند، چنانچه ابن ندیم در فن دوم از مقاله نهم کتاب الفهرست، به آراء اعتقادی و فکری هند پرداخته و در آن مقاله به کتابی با عنوان کتابٌ فیه ملل الهند و ادیان ها از نویسندهای ناشناس و به خط یعقوب بن اسحاق کندی اشاره نموده که در سوم محرم سال ۲۴۹ هجری نسخه برداری شده و همچنین خود بیرونی نیز در تحقیق ماللهند به اهمیت برخی جویندگان در آراء هندوان مانند ایرانشهری اشاره کرده است؛ با این وجود، آثار بیرونی از چنان ویژگیهای برجسته و منحصر به فردی برخوردار است که او را در این حوزه نسبت به سایرین متمایز ساخته است.
وی ادامه داد: وجوه تمایز آثار بیرونی با سایر آثاری که در بررسی فرهنگ و اندیشه هندوان به جای مانده، بسیار است. مثلا بیرونی دانشمندی برجسته با درک و تجربهای عمیق از دانش نجوم، ریاضیات، جغرافیا، گیاهشناسی، طبیعیات، تاریخ است و مسلماً مطالعات و مباحثات او با دانشمندان هندی در مقایسه با سیرو سفر کنجکاوانی که اساساً درک عمیقی از علوم مذکور نداشتهاند، منجر به درکی عمیقتر از معارف هندوان گشته است.
قادری ادامه داد: بیرونی از این موقعیت برخوردار بوده تا در کنار پادشاهی مقتدر، سلطان محمود، به سرزمین هند ورود پیدا کند و چه بسا با پاندیتها و دانشمندان درباری حاکمان هند دوستی و آشنایی پیدا کرده باشد و از آنجایی که همواره حاکمان و فرمانروایان، برترین دانشمندان را در دربار خود نگه میداشتند، میتوان دریافت که بیرونی زمینهای مناسب برای معاشرتها و پیشبرد تحقیقات خود در اختیار داشتهاست. بیرونی در حدود ۱۳ سال در دربار سلطان محمود اقامت داشته و سالهای متمادی از زندگی خود را در هند به سر برده که همین امر زمینه مناسبی را جهت فراگیری ادبیات سنسکریت برای وی فراهم آورده است، به گونهای که آثاری چون مجسطی بطلمیوس و کتابی در اسطرلاب را خود به سنسکریت برگردانده است.
وی افزود: بیرونی در سال ۴۲۷ هجری قمری فهرستی شامل ۱۳۸ اثر در خصوص تألیفات خود تدوین نموده که در حدود ۲۰ اثر از میان آنها مطلقاً مربوط به حوزه هند است و همگی این آثار، تحقیق، تأمل و ترجمهای غیر مغرضانه از آراء هندوان محسوب میشود. در میان آثار او، ترجمه رساله یوگاسوتراهای پاتانجالی با عنوان پاتانجل الهندی فیالخلاص من الارتباک از اهمیت فوقالعادهای برخوردار شده که ارزش این اثر، با نظر به جایگاه رفیع این رساله در بستر فرهنگ و اندیشهی هند، آشکار می شود.
پایان گزارش/