سوال: به یکی از جملات شما استناد میکنیم که گفته بودید تمایل به زندگی غربی دلیل اصلی کاهش نرخ رشد جمعیت در کشور است؟
خانم شیخی: این نکته واقعا درست است خیلی رواج پیدا کرده این سبک زندگی غربی در بین مردم و به قول معروف خیلی از این بالاشهریها تصور میکنند زندگی خوب زندگی یک دانه بچه است و یک بچه باشد کافی است و اینها، علت چیست؟ کم کاری از ما بوده و یا آنها خیلی این فرهنگ را رواج دادند
یک نکتهای که هست در هر جامعهای تحولات جمعیتی اش برآیند سه تا متغیر است که یکی زاد و ولد است، یکی مرگ و میر و یکی هم مهاجرت است. متغیرهایی که هر کدام از آنها در زمانهای مختلف و با شیوههای گوناگون تحت تاثیر سیاستهای دولتی قرار میگیرد یا حتی تحت تاثیر برداشتهای فردی و بین الذهنی فرهنگی، حتی ساختارهای اجتماعی و شرایط اقتصادی روی کمیت و ساختش و ویژگیهای جمعیتی تاثیر میگذارد.
یکی از این متغیرها که الان عرض کردم بحث زاد و ولد، شاید بشود گفت که آن اصل کارترین متغیر همین متغیر هست که گستردهترین و پایدارترین تاثیر را بر تحولات جمعیتی به جا میگذارد، چون تنها متغیری است که کل چرخه زندگی یک فرد را میتواند از تولدش تا مرگ که حالا در ایران ما میبینیم که مثلا بر اساس آن امید به زندگی حدود میانگین سنی همان ۷۴ سال است شامل میشود، با این توصیف بدیهی است که تلاش برای فرزندآوری از همه چیز مهمتر است که این هم یک پیش نیاز منطقی میخواهد که رشد ازدواج است که در صدر دستور کار طرحها و سیاستگزاریها باید قرار بگیرد. با توجه به این موضوع که این متغیر خیلی مهم است باید در نظر بگیریم که سیاستهای کنترل جمعیت که در دولت سازندگی آغاز شد و برای تقریبا دو دهه ادامه داشت و نخستین عامل موثر بر تحولات جمعیتی کشور بود به نوعی متاثر از تغییرات سبک زندگی که نشسته در ذهن مردم؛ بهرحال دو دهه روی تمام ذهنهای همه ما که دهه شصتی حساب میشویم و متولدین همان سالها هستیم کاملا حک شده و در ناخودآگاه ما نشسته که بالاخره فرزند کمتر، زندگی بهتر.
سوال: علتش این نیست که ما یک کم از همان دهههای هفتاد و هشتاد، همین الان هم به پشتوانه همان سالها مسائل اقتصادی را گره زدیم به این مسئله؟
خانم شیخی: دقیقا همین طور است. بهرحال از آنجایی که نوع نگاه به زندگی و موضوع فرزندآوری در اذهان جمیع ایرانیها در طول این سالها این گرایش را ایجاد کرده که به نظرم اصلیترین دلیل کاهش نرخ رشد جمعیت در کشور همین است، متاسفانه تاثیراتش را هم در عرصههای کلان مدیریتی و هم در عرصههای فردی و خانوادگی گذاشته است، قطعا این نکتهای که شما فرمودید، بالاخره وقتی ما میبینیم تحت تاثیر ازدواج هست، این بحثهای سبک زندگی مدرن در بخشی از اقشار و در جامعه ایرانی عامل فرهنگی بسیار موثر گذاشته در این کاهش رشد جمعیت یعنی، بسیاری از کشورهای غربی که دچار کاهش رشد جمعیت شدند، اگر برویم و بررسی بکنیم نه مبتلا به مشکلات اقتصادی هستند و نه سیاستهای کلی کنترل جمعیت در آنها اجرا شده است، این چیزی که خدمت شما عرض میکنم مطالعه شده است یعنی چیزی نیست که من از خودم بگویم، اما سبک زندگی شان موجب شده که از لحاظ جمعیتی دچار مشکلات عدیدهای باشند، حالا یا تاخیر در ازدواج و فرزندآوری و تک فرزندی است، حتما ممکن است همان نکتهای که شما فرمودید هم داشته باشد یعنی دلایل اقتصادی داشته باشد، اما یکی از علتهای مهم در این زمینه ابعاد فرهنگی و اجتماعی است، من نمیگویم که ما بیاییم خدایی نکرده چشم پوشی بکنیم بگوییم که عوامل اقتصادی هیچکدام تاثیر ندارد، قطعا بیکاری و تورم و افزایش هزینههای آموزش، بهداشت، مسکن، مشکلاتی که در مورد بحث ازدواج وجود دارد قطعا در میل به فرزندآوری موثر هست، ولی ما نیاز به یک اغناسازی عمومی در جامعه داریم و نیاز به تصمیم برای تغییر روشها، تغییر نگرشها، …
یک جایی یک بحثی شد و یک دوستی گفت که نه، قطعا اگر که مسئله اقتصادی حل بشود، بالاخره جوانها زودتر ازدواج میکنند و به دنبالش فرزندآوری میکنند، ولی نکتهای که وجود دارد واقع قضیه این است که نه ما کشورهایی را داریم که نه مشکل اشتغال دارند، نه مشکلات اقتصادی دارند، مثل ژاپن و الان به شدت دچار مشکلات جمعیتی شدند، آن چیزی که شاید خلاء جامعه ما باشد که یک زمانی حتی به آن فکر هم نمیکردند و اصلا تصور نمیکردند که روزی ما دچار یک چنین مشکلاتی باشیم تغییر نگرشها و ارزشهاست، یک زمانی ارزشهایی که برای نسل قبل از ما وجود داشت دیگر الان آن ارزشها برای نسل جدید ارزش حساب نمیشود، اصلا در مورد آن صحبت نمیشود کرد، چه اتفاقی افتاد که ما دچار همچنین مسئلهای شدیم، آن هم باید آسیب شناسی شود …
سوال: چه باید بکنیم، این مهم است، چون داریم زمان را از دست میدهیم؟
خانم شیخی: به نظر بنده یکی از مهمترین علت هایش تغییراتی است که باید در آموزش و پرورش شکل بگیرد یعنی بیشتر از این که مقوله آموزش مهم باشد شاید پرورش است که باید در اولویت قرار بگیرد و همین نگاه به سبک زندگی ایرانی – اسلامی که باید در فرزندان ما نهادینه شود و ارزشهای آن باید شناخته شود، خود اینها بر اساس این که بالاخره در بحث مسئله جمعیت هم این اغناسازی عمومی شکل بگیرد قطعا از سمت سیاستگزاران و مسئولین هم باید مهندسیهای فرهنگی و اجتماعی شکل بگیرد و خود همینها قطعا کمک میکند، از طرفی شما بحثهای قوانین را گفتید، فرمودید که بالاخره یک تشویق و تنبیههایی وجود دارد، صرفا قوانین و تشویقها و تنبیهها نمیتوانند زمینه ساز افزایش جمعیت باشند باید در کنار قوانین یک فرهنگ سازی و مهندسیهای فرهنگی، برنامه ریزیهای دقیق شکل بگیرد و مردم هم اگر این آثارش را لمس بکنند یعنی متوجه بشوند که بالاخره خود این افزایش جمعیت چقدر میتواند به لحاظ منابع انسانی، قوای یک کشور را تقویت بکند، نشاط برای جامعه به همراه داشته باشد، چقدر میتواند کمک کننده باشد.
پایان گزارش/