۞ امام صادق علیه السلام:
كسى كه به اوضاع زمان خود آگاه باشد، گرفتار هجوم اشتباهات نمى‌شود.

موقعیت شما : صفحه اصلی » یادداشت
  • شناسه : 29611
  • ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۰:۴۸
  • 47 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : بابک بابادی
من یک کارمندم ، راننده اسنپ !
من یک کارمندم ، راننده اسنپ !
یادداشت : بابک بابادی

من یک کارمندم ، راننده اسنپ !

هرچند از گذشته های دور و از زمانی که نام کارمند بر خدمتگزاران دولتی گذاشته شد ، این نام همواره سمبل انسانی قانع ، مطیع و با درآمدی معمولا کمتر از متوسط جامعه بوده است ، اما این عامل ناگزیر و مستخدم ، جایگاه اجتماعی خود را نیز داشت و تا پیش از این ، […]

هرچند از گذشته های دور و از زمانی که نام کارمند بر خدمتگزاران دولتی گذاشته شد ، این نام همواره سمبل انسانی قانع ، مطیع و با درآمدی معمولا کمتر از متوسط جامعه بوده است ، اما این عامل ناگزیر و مستخدم ، جایگاه اجتماعی خود را نیز داشت و تا پیش از این ، حقوقش تا آخر ماه چاله های زندگی اش را پر می کرد . ثبات شغلی ، محل رجوع بودن ، حضور در جمع های گهگاهی مسولان دولتی و حکومتی ، امکان ارتقا و کسب مناصب بالا ، محترم بودن و معتبر بودن نزد بانکها ، کسبه و بازاریان تا حدودی کمک حال دلخوشی این قشر میانه جامعه بود که به نظر در حال طی کردن سراشیبی به سمت کف و پایین تر از هرم « مازلو » است . این هرم می گوید؛ در قاعده زندگی باید به دنبال معیشت باشید و تلاش کنید تا در شأن خود، خوراک و پوشاک و مسکن و مایحتاج زندگی تان را فراهم نمایید و تا از این مرحله عبور نکرده باشید ، امنیت و احترام و تکریم و زیباشناختی شما میسر نخواهد شد . هرچند که بخش زیادی از درهم ریختگی جامعه کنونی ما از همین تقطیع هایی است که هر نفر از ما به خصوص از جامعه کارمندان برای وصله پینه کردن زندگی می زند . یعنی حقوقی که کفاف کف هرم را نمی کند، ولی باید خرج آموزش ، بهداشت ، تفریح و سفر ، سینما رفتن و احیانا تماشای تئاتر و بازدید از موزه ها و خرید وسایل لوکس وتجملاتی که بسیار اتفاق می افتد ، بشود . لذا زندگی بسیاری از کارمندی را می توان در حال حاضر ، زندگی بی قاعده ای فقط برای گذار عمر دانست و با کمال تأسف دولتمردان عزیز که خود نیز از جامعه کارمندان محسوب می شوند ، در حال نظاره کردن این ماجرای پرغصه می باشند .
امروزه این قشر ، برای دوام آوردن ، به بیرون از سازمان خود بیشتر امید بسته و به خصوص در کلان شهرها به مشاغل دیگری رو آورده و بعضاً چند شغله هستد ، که هر یک به طریقی حکایت از تنزل بیشتر منزلت کارمندان و ناتوانی در اداره و قدرنشناسی سیستماتیک بالا دستان از کارمندان دارد . سیستمی که انتظار دارد در همه حال کارمندان پا به پای آن و بلکه فراتر از آن ، برایش جان نثاری هم بکنند، کما اینکه این اتفاق نیز افتاده است .
از مهمترین معایب سقوط شأن معیشتی کارمندان ، کاهش انگیزه خدمت و کمتر شدن تعهد سازمانی است که خود دلیل اصلی سرساخ شدن مدیران با کارمندان و نارضایتی فزاینده هر دو طرف می باشد . مدیران در این بین ، اغلب به دلیل ناتوانی از پرداخت حقوق مکفی به پرسنل ، به گفتار درمانی و امیدبخشی واهی رو می آورند و بسیاری از کارمندان نیز از مرز کیفی بودن عبور کرده و تنها جایی که برایشان اهمیت ندارد ، سازمان متبوع آنهاست که در آن قدم می زنند و فضایش را پر می کنند. بسیاری از کارمندان ، امروزه با اوضاع اسف بار ناترازی جدی در دخل و خرج خود مواجه هستند و در گرداب تورم و هزینه های سرسام آور یک زندگی شرافت مندانه غرق شده اند و‌مدام به دنبال یاری رسانی می گردند که تا پایان ماه مدد رسانشان باشد . و این روزها ، چه یاری رسانی بهتر از «اسنپ »که حالا دیگر بهترین رفیق و مأمن و رییس جمعیت زیادی از کارمندان درمانده شده است . به همین خاطر« کارمندان» در مصاحبت با رانندگان محترم اسنپ ، احساس بسیار خوشایندتری از ملاقات با مدیران خود دارند . جایی که خود را به یکدیگر معرفی می کنند و می گویند : با افتخار ، من یک کارمندم ، راننده اسنپ !

پایان متن/

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*