۞ امام صادق علیه السلام:
كسى كه به اوضاع زمان خود آگاه باشد، گرفتار هجوم اشتباهات نمى‌شود.

موقعیت شما : صفحه اصلی » برگزیده‌ » تحلیل و تفسیر » یادداشت
  • شناسه : 27199
  • ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۵
  • 13 بازدید
  • ارسال توسط :
میزها و مدیران در اکوسیستم خود دارای شخصیت هستند . آقای میز یا آقای مدیر ؟
میزها و مدیران در اکوسیستم خود دارای شخصیت هستند . آقای میز یا آقای مدیر ؟

میزها و مدیران در اکوسیستم خود دارای شخصیت هستند . آقای میز یا آقای مدیر ؟

سازمان ، اکوسیستمی است که همه اجزایش سال‌هاست درخدمت دو عنصر اصلی آن یعنی میز و مدیر است . میز همان شخصیت دوست داشتنی و گاها دست نایافتنی است که اعجازش را به خوبی نشان می‌دهد و یک میز خوب ، در نبود مدیرش هم تصویر ذهنی درستی از او به نمایش می‌گذارد .

نویسنده‌ : بابک بابادی

امروزه واژه اکوسیستم یا همان زیست بوم خودمان معادل‌های متنوعی پیدا کرده است و در دل آن ، آدم‌ها و اشیاء گویی که شخصیت مختص به خود را یافته اند . بر همین اساس ، انتظار می رود که آدم‌ها مثلاً در دامان طبیعت زباله‌های ریخته را انباشت نکنند ، در مسیر رودخانه‌ها ساخت و ساز نکنند ، بستر تالاب‌ها را برای نفت نخشکانند ، یوزهای در معرض انقراض را با ماشین زیر نگیرند ،بلکه با کمتر مصرف کردن بنزین و پلاستیک و استفاده از انرژی پاک شخصیت متعالی و فهیم خود را به نمایش بگذارند . در این بین اشیائی هم مثل پوسترها ، بیلبوردهای تبلیغاتی ، سطل زباله ، گلدان به جای کاغذ باطله ، زراعت چوب به جای زراعت دود و خیلی موارد دیگر در کنار هم ، تیپ‌های مختلفی از اشیاء و شخصیت‌های خوب ، بد و جلف آنها را می‌سازد که در مسیرگذرای ما ، ما را با پدیده‌ای در عصر حاضر آشنا می‌کند که آنجا هم با اکوسیستم به خوبی معادل می‌شود .

سازمان ، اکوسیستمی است که همه اجزایش سال‌هاست درخدمت دو عنصر اصلی آن یعنی میز و مدیر است . میز همان شخصیت دوست داشتنی و گاها دست نایافتنی است که اعجازش را به خوبی نشان می‌دهد و یک میز خوب ، در نبود مدیرش هم تصویر ذهنی درستی از او به نمایش می‌گذارد . میزها شمایلی کلاسیک ، زاویه‌دار مدرن ، کج ، مدل ال و غیره دارند که بخش مهمی از کل اکوسیستم کاری به حساب می آیند و می‌توانند شخصیت‌های شلوغ ، شلخته ، منظم و خاص پیدا کنند . در این بین عنصر دیگر کلیدی در مجاورت با میز ، همان مدیر است . مدیر در سازمان‌ها سکانداری است که می‌گویند اگر نباشد کارها به خوبی انجام نمی‌شود و مدیریت اوست که اجزای یک سیستم را به سوی اهداف دور و نزدیک هدایت می‌کند . این عنصر ، شخصیت‌های متنوعی از درونگرا ، برونگرا ، وظیفه محور و فرد محور و ترکیباتی از شخصیت‌ها است که تا ۱۶ شخصیت را شامل می‌شود و خیلی از آنها قابل تقلید و یادگیری است .

در امتداد این خط ، مدیران هم بر مبنای تماس خود با میز به مدیران شلخته و شلوغ ، منظم و خاص و خلاق گروه بندی می‌شوند و از آنجا که مصطلح و معروف است که ما به با شخصیت‌ها ، « آقا» می‌گوییم ، اینجاست که باید سطح توقعمان را در اکوسیستمی که در آن قرار می‌گیریم با شناختی که پیدا می‌کنیم ، تنظیم کنیم . و اما شناخت ما از میز ، با توصیفی که شد همان موجود بی جانی است که جان خیلی ها به آن بسته است و مثلاً نباید برای مدیران بالای ۳۰ سال خیلی بزرگ و سنگین و برای آنانکه از کف هرم مازلو آمده‌اند خیلی اعیانی باشد . یا مثلاً نباید برای یک مدیر قاطع در کنج اتاق قرار بگیرد و اگر عکس اهل و عیال و تقویم و اشیای خاص روی آن باشد مدیر را اهل دل و با برنامه و قابل اعتماد نشان می‌دهد. و شناخت از مدیران برای ما ، همان آدم‌هایی که مثبت و منفی ، منطقی و غیر منطقی ، واقع بین و مسلط بر خود ، هشیار و مسولیت پذیر و یا در نقطه مقابل همه این‌ها و..است که مدیریت تنها در یک تعداد معدودی از آنها غریزی است .

بنابراین ، آنچه مسلم است و خیلی زیاد به چشم می‌آید و‌ گاهی حتی در یک اکوسیستم محلی هم خیلی پرتکرار است ، این است که اغلب هیچ‌ یک از این دو با دیگری همخوانی ندارد و این ما هستیم که به اجبار و اگر ذره‌ای اکوسیستم خود را شناخته باشیم ، باید انتخاب کنیم که واقعا کدامیک شخصیت برگزیده اکوسیستم ما است و قرار است پیشران باشد ، آقای میز یا آقای مدیر ؟

پایان متن /

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*