به گزارش گروه فرهنگی جوانان خوز به نقل از روابط عمومی مجموعه فرهنگیتاریخی نیاوران، در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، سومین نشست نیاوران با عنوان انقلاب مردم، پایان سلطنت در ایران در مجموعه نیاوران با حضور مصطفی انتظاری مدرس دانشگاه و پژوهشگر علوم سیاسی، عباس فاطمی کارشناس رسانه و تاریخ، بیژن مقدم مدیر مجموعه نیاوران به دبیری و اجرای امید اخوی کارشناس حوزه تاریخ و میراثفرهنگی و جمعی از علاقهمندان، پژوهشگران و کارشناسان برگزار شد.
در ابتدای این نشست بیژن مقدم مدیر مجموعه نیاوران درباره لزوم برگزاری نشستهای تاریخی در این مجموعه اظهار داشت: از نظر جایگاه و فضای کاخ موزهای که در آن قرار داریم، وظیفه ما است که برای روشنگری اذهان عمومی اقدام به برگزاری نشست های تاریخی و فرهنگی کنیم.
وی ادامه داد: در زمان حاضر شاهد انتشار کلیپهای منقطع شده و تحریفآلود با اهداف خاص در فضای مجازی هستیم که موجب انحراف افکار عمومی میشوند و همین امر ضرورت پرداختن به بحثهای تاریخی را دو چندان میکند.
مقدم خاطر نشان کرد: پس از انقلاب اسلامی دو نسل جدید داریم که اطلاعاتی درباره وقایع گذشته ندارند، از این رو مرور این مباحث امری ضروری است. مدیر مجموعه نیاوران رویکرد سومین نشست نیاوران را بررسی علل و عوامل سقوط نظام موروثی و پادشاهی پهلوی در ایران و حوادث و رویدادهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و عوامل تاثیر گذار در سقوط سلطنت عنوان کرد.
وابستگی و ترک استقلال مهمترین ویژگی ساختاری حکومت پهلوی
مصطفی انتظاری مدرس دانشگاه و پژوهشگر علوم سیاسی در این نشست گفت: وقتی از سلطنت بهعنوان یک مدل حکمرانی صحبت میشود باید به ریشههای آن توجه کرد که چطور آغاز شده، چگونه عمل کرده و به کجا رسیده است. سلطنت با پدیده دولت و شکلگیری نهادی که بتواند از امنیت و مالکیت خصوصی افراد حمایت کند و اداره امور جامعه را انجام دهد آغاز شده است.
وی با بیان اینکه ریشههای شکلگیری سلطنت به ادواری باز میگردد که جامعه خانوادهمحور و نوع اداره جامعه به شکل فئودالی بوده است، توضیح داد: به مرور که تحولات اقتصادی رخ میدهد، از فئودالی به سمت انقلاب صنعتی میرویم و حکمرانی تبدیل به علم میشود و هرکس که علم کافی داشته باشد میتواند اداره جامعه را بهعهده بگیرد و با این دیدگاه حکمرانی موروثی از بین میرود. مردم از خود میپرسیدند چرا یک خانواده و یک شاهزاده به صرف ارث، نسل و خانواده باید در قدرت باشد.
انتظاری ادامه داد: متناسب با انقلاب صنعتی، عملا ریشههای شکلگیری نهاد سلطنت نه تنها در ایران بلکه در جهان تضعیف شد و با گذر از دوره فئودالیسم به دوره صنعتی این مفاهیم از میان برداشته شد.
این مدرس دانشگاه و پژوهشگر علوم سیاسی، افزود: اگر بخواهیم انقلاب اسلامی ۵۷ را فهم کنیم باید بدانیم از چه زمانی ریشههای سلطنت دچار ضعف شد . و باید بدانیم مردم و تحولات مفهومی مردم چگونه ریشههای سلطنت در ایران و جهان را تضعیف کرد و به انقلاب رسید.
وی تصریح کرد: نهاد سلطنت در ایران دیگر پایگاه مردمی و مشروعیت ندارد و باید بدانند از طریق رگ و ریشه خاندانی نمیتوانند حاکمیت موروثی دیگری را به مردم تحمیل کنند. چرا که خاندانها دیگر مشروعیتساز نیستند.
انتظاری با بیان اینکه خاندان پهلوی چندین بار در تاریخ سابقه آمد و شد داشتند، اظهار داشت: دلیل این رفت و آمدها تحولات پدید آمده در متن جامعه و فروپاشی پایههای سلطنت بود. نظام سلطنت عملا متوجه شد هیچ زمینهای برای ادامه حیات در متن جامعه ندارد.
این مدرس دانشگاه و پژوهشگر علوم سیاسی، گفت: پهلویها در ابتدای شکلگیری حکومتشان سردمدار تئوری جمهوریخواهی بودند و با همین دیدگاه حکومت قاجار را از بین بردند، اما با مشارکت در کودتای سال ۱۲۹۹ و بعد از آن مجددا نهاد سلطنت را در ایران احیا کردند.
وی ادامه داد: آنها متوجه شده بودند که در دنیا حرف از جمهوریخواهی و مدل جدید حکمرانی است و در ایران نیز نهاد سلطنت پایگاه مردمی ندارد؛ از اینرو و با توجه به اینکه توان ایجاد ریشههای مردمی برای حکومت خود نداشتند تمام تمرکزشان را بر خارجیها گذاشتند و با کودتا و ایفای نقش خارجیها، حکومت پهلوی بوجود آمد و مجدد از طریق همین کودتا حکومت بین پدر و پسر دست به دست و در جایی دیگر حفظ شد.
این پژوهشگر علوم سیاسی مهمترین ویژگی ساختار حکومت پهلوی را وابستگی آن دانست و اظهار داشت: پهلوی اولین و آخرین سلسله در تاریخ ایران است که سلطنتی بوده، ریشههای مردمی ندارد و مبتنی و متکی بر خارجیها بود و این امر موجب ازبین رفتن آزادیهای ملی ما شد و بحثهای مربوط به قانون کاپیتولاسیون، نوع نفت فروشی، ارتباط با اسرائیل و غیره بهخاطر همین وابستگی به خارجیها شکل گرفت.
وی تصریح کرد: به تعبیری دیگر محمدرضا چون اداره داخل کشور را تابع مناسبات خارجی میدانست و فکر میکرد قدرتهای جهانی که او به آنها وابسته بود میتوانند از وی در مقابل تحولات و جنبشها محافظت کنند از درک درست تغییرات جا ماند. وابستگی و ترک استقلال و ایجاد روبنای نمایشی از حکمرانی بدون اینکه ویژگیهای ذاتی حکمرانی را داشته باشند مهمترین ویژگی ای نظام سلطنتی پهلوی هستند.
انتظاری خاطر نشان کرد: به دلیل همین وابستگی، محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۵۷ که همواره خود را دلگرم به پشتیبانی خارجیها میدید به این نتیجه رسید که آمریکا به این جمعبندی رسیده که او باید برود، از اینرو اعتماد به نفسش را از دست داد و احساس کرد کاری از دستش برنمیآید و از کشور خارج شد.
وی خاطرنشان کرد: هر چند فرزند او نیز با خاماندیشی همچنان چشم به قدرتها دارد و موضوع وکالت نیز با هدف جلب حمایت خارجی طراحی شده است که مورد استقبال ایرانیها قرار نگرفت. امروز هم هر کس بخواهد در ایران سیستم سلطنتی را احیا کند باید به قدرتهای خارجی متوسل شود و با استقلال کشور خداحافظی کند.
امروز تلاش میکنند با تحریف خاندان سلطنت را تطهیر کنند
عباس فاطمی کارشناس رسانه و تاریخ در این نشست گفت: در مواردی شاهدیم بازماندگان نظام پهلوی و سلطنتطلبان مدعی میشوند انقلاب اسلامی ایران یک شبه اتفاق افتاده و مردم حق نان و نمک پهلوی را به جا نیاوردهاند، برخی هم ادعا میکنند قدرتهای بزرگ نخواستهاند شوکت و عظمت رژیم پهلوی را تحمل کنند و آن را از بین بردند، حال آنکه ریشههای این انقلاب به یکصد سال قبل باز میگردد، جایی که مردم درحال مبارزه برای استقلال و عدالت و تامین حق تعیین سرنوشت خود بودند.
فاطمی ادامه داد: به پشتوانه درآمدهای کلان نفتی و ثروتهای غارت شده کشور رسانههای متکثر رنگارنگ و مزدوران مجازی حاضر در رسانههای نوین و سنتی در خدمت تطهیر رژیم گذشته هستند. در مقابل این رسانه با بیش از ۳۰۰ شبکه فارسی زبان انگلیسی، آمریکایی و عبری سعودی که با ابزارهای متنوع پیوسته در راستای تطهیررژیم ستمشاهی کار میکنند؛ مجموعه رسانههای داخل کشور فعالیتهایی میکنند اما فاصله کمی و کیفی و تاثیرگذاری این دو گروه رسانهای قابل مقایسه با هم نیست.
وی با بیان اینکه رهبر معظم انقلاب در دهههای گذشته بارها گفتهاند «جنگی که به کشور تحمیل میشود جنگ نرم است»، گفت: با نگاه تبیینی به عصر پهلوی، مستندات موجود از گفتهها و اسناد خانواده پهلوی و کارگزاران آنان بهویژه یاداشتهای اسدالله علم و حضورشان در کاخ نیاوران متوجه میشویم بسیاری از حرفهایی که چندسال پس از خروج از کشور زدهاند در مقایسه با حرفهای پیش از خروج بسیار متناقض و به فراخور شرایط زمان است.
این کارشناس رسانه و تاریخ توضیح داد: به محمدرضا اجازه داده شده بود در پروپاگاندای رسانهای در لفظ علیه آمریکا و انگلیس حرف بزند ولی در خفا باید تابع و مطیع آنان و خواستههایشان باشد.
فاطمی افزود: محمدرضا پهلوی تا میتوانست خون ریخت و از ملت کشته گرفت اما سرانجام به این نتیجه رسید، هر خونی که برای انقلاب ریخته شود ریشههای آن را مستحکمتر می کند. بههمین علت به ناچار کشور را ترک کرد. البته مثل گذشته با امید به بازگشت دوباره رفت و صد البته فرار آنها از کشور انتخاب آنها نبود بلکه راه پیشرویشان بود.
وی تصریح کرد: حرفی که آمریکاییها در توصیف عربستان در جریان سفر ترامپ به ریاض و دیدار و توافقات میلیاردی با عربستان و عبارت مشهور «گاو شیرده» زده شد، دههها قبل برای کشور ما قبل از انقلاب اتفاق افتاد؛ جایی که پس از سفر کارتر به ایران، آمریکاییها ایران را با عنوان «بوفه خوب» برای آمریکا توصیف کردند.
فاطمی خاطرنشان کرد: در خاطرات سران رژیم آمده است که از انگلیس تانک چیفتن و از آمریکا توپ خریدهاند، اما تانکها اشکالات فنی دارد و توپها لوله کوتاه است و مهمات کافی آن را ندادهاند.
وی با تاکید بر اینکه در پیوند مقایسهای بین مسائل حال و گذشته ما نیز ضعفهایی داریم، خاطر نشان کرد: اما نکته اساسی در نگاه به گذشته که در تعدادی از افراد جامعه رخ داده به دو دلیل نخواندن تاریخ و دل دادن به مسائل شکلی و نمایشی در فضاهای نمایشی است.
پایان گزارش/