جوانان خوز | علیرضا قاسمی :
اردیبهشتماه ۱۳۹۷ بود که «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری وقت ایالات متحده خروج آمریکا را از توافق سیاسی موسوم به برجام اعلام کرد. پس از خروج از برجام بود که موج سنگینی از تحریمها با عنوان پویش فشار حداکثری علیه اقتصاد ایران و با هدف متلاشی ساختن آن اعمال شد. تعداد و شدت تحریمها بهاندازهای بود که میتوان آن را شدیدترین رژیم تحریمهای طول تاریخ دانست.
با روی کارآمدن «جو بایدن» بر مسند رئیسجمهوری ایالات متحده، زمزمهها برای بازگشت دوباره آمریکا به برجام و احیای این توافق به گوش رسید. با این حال مقامهای دولت آمریکا اعلام کردند هدف آنها از توافق جدید انعقاد توافقی قویتر و طولانیتر است.
مدتی پس از روی کار آمدن دولت بایدن، در فروردینماه ۱۴۰۰ مذاکرات احیای برجام میان ایران و کشورهای ۱+۴ آغاز شد. با پایان یافتن دور ششم مذاکرات، طرفین به پیشنویس توافقی رسیدند که نتیجه آن متنی ضعیفتر از برجام سال ۲۰۱۵ بود. با روی کار آمدن دولت سیزدهم، مذاکرات رفع تحریمها در آذرماه ۱۴۰۰ آغاز شد. حالا چند مدتی است که مذاکرات به خط پایان خود رسیده و کشورها منتظر تصمیم سیاسی آمریکا هستند.
هر توافقی بهتر از عدم توافق؟
با این حال، به دلیل ضعف دولت بایدن و ناتوانی وی در همراهی جریانهای مخالف مذاکرات و توافق با ایران، فرآیند رسیدن به خط پایان به دلیل ناتوانی ایالات متحده در تصمیمگیری با اختلال مواجه شده است. از این رو برخی جریانها و افراد مانند گروه بینالمللی بحران، ایران را به پذیرش توافقی ضعیفتر از برجام توصیه کرده و معتقدند در شرایط کنونی پذیرش یک توافق، هرچند ضعیفتر از برجام، پیامدهای مثبتی را برای ایران به ارمغان خواهد داشت! در ارتباط با این ادعای مطرح شده، بیان نکات زیر ضروری است:
۱_ با روی کارآمدن دولت یازدهم و طرح مساله رفع تحریمها از جانب دولت تدبیر و امید، مذاکرات میان ایران و ۱+۵ با هدف حل و فصل مساله هستهای و رفع تحریمها ادامه یافت. با این حال تفاوت عمده مذاکرات در این دوره با دوران گذشته در آن بود که در راهبرد دستگاه دیپلماسی گذشته، هر توافقی بهتر از عدم توافق است. این رویکرد که به صورت متعدد توسط وزیر خارجه وقت مطرح شد، بر خلاف رویکرد آمریکاییها بود. دیپلماتهای آمریکا معتقد بودند توافق نکردن بهتر از توافق بد است.
۲_ با گذشت حدود دو سال از روی کارآمدن دولت یازدهم، برنامه جامع اقدام مشترک میان ایران و کشورهای ۱+۵ منعقد شد. با ایجاد این توافق و آشکار شدن ضعفهای ذاتی برجام، به خوبی مشخص شد که رویکرد وقت دستگاه دیپلماسی مبنی بر ترجیح هر نوع توافق، تا چه میزان خسارتبار و زیانآور بوده است.
از زمان نقض برجام در دولت اوباما و تا زمان اعمال تحریمهای پویش یادشده، همواره این پرسش مطرح میشد که چرا ایران در بازخواست حق خود و پیگیری نقض برجام ناتوان است؟
۳_ پس از انعقاد توافق برجام، رفته رفته زمزمه نقض عهد طرف غربی به گوش رسید. بهگونهای که مسئولان وقت دولت گذشته، بارها به این امر اشاره کردند. برای نمونه «ولیالله سیف» رئیس وقت بانک مرکزی در سخنرانی خود در شورای راهبردی روابط خارجی آمریکا، نتیجه این توافق را «تقریبا هیچ» بیان کرد.
۴_ با روی کارآمدن دولت ترامپ در سال ۲۰۱۶ زمزمههای خروج آمریکا از برجام به گوش رسید. اردیبهشت سال ۱۳۹۷ بود که ایالات متحده از این توافق خارج شد و موجی از تحریمها را با عنوان پویش فشار حداکثری علیه اقتصاد کشور اعمال کرد. از زمان نقض برجام در دولت اوباما و تا زمان اعمال تحریمهای پویش یادشده، همواره این پرسش مطرح میشد که چرا ایران در بازخواست حق خود و پیگیری نقض برجام ناتوان است؟
ریشه این امر را باید در متن برجام یافت.طبق بند ۳۶ و ۳۷ برجام، اگر هرکدام از طرفین مدعی شود که طرف مقابل اقدام به نقض اساسی برجام کرده، این امر را به کمیسیون مشترک اعلام میکند. در صورتی که کمیسیون مشترک در حلوفصل این مساله ناموفق شود، در مدت ۶۰ روز، شورای امنیت سازمان ملل باید قطعنامهای مبنی بر تداوم لغو تحریمها فراهم کرده و پس از آن همه اعضای شورای امنیت باید به این قطعنامه رای مثبت داده تا لغو تحریمهای ایران تداوم داشته باشد.
در صورتی که هریک از اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل، این قطعنامه را وتو کند، آنگاه مفاد همه قطعنامههای قبلی شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران بازاعمال خواهد شد و همه تحریمهای ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا بار دیگر اعمال میشود.
۵_ در نتیجه وجود سازوکار حل اختلاف موسوم به مکانیزم ماشه بود که پس از نقض برجام در زمان دولت اوباما و خروج آمریکا از برجام در زمان ترامپ، ایران هیچگاه اقدام به پیگیری نقض اساسی این توافق نکرد. پذیرش چنین سازوکار حل اختلافی که برخلاف منافع ملی بوده و دست ایران را از پیگیری و استیفای حقوق باز میداشته، نتیجه این راهبرد بود که هر توافقی از عدم توافق بهتر است.
پذیرش توافقی ضعیفتر از برجام و توجه نکردن به مساله انتفاع اقتصادی از توافق احتمالی، در عمل راه را برای تشدید تحریمها در آینده ایجاد کرده و شوکی به مراتب شدیدتر از خروج ترامپ از برجام را ایجاد خواهد کرد.
۶_ حال در شرایطی که سطح تقابل جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا محدود به مساله هستهای نبوده و دولت بایدن ادامه دهنده همان مسیر پویش فشار حداکثری است، پذیرش توافقی ضعیفتر از برجام و توجه نکردن به مساله انتفاع اقتصادی از توافق احتمالی، در عمل راه را برای تشدید تحریمها در آینده ایجاد کرده و شوکی به مراتب شدیدتر از خروج ترامپ از برجام را ایجاد خواهد کرد.
۷_ در حال حاضر تحریمها از نقطه بهینه خود فاصله گرفته و با توجه به اینکه ایالات متحده به دنبال به روز رسانی و بازتنظیم تحریم _ یعنی تنها ابزار راهبردی اعمال قدرت علیه ایران _ است، پذیرش یک توافق ضعیف بهگونهای که انتفاع اقتصادی ایران را از مساله رفع تحریمها فراهم نکند، در عمل راه را برای اعمال فشار بعدی دولت آمریکا ایجاد خواهد کرد و یک اشتباه راهبردی است.